12 دلیل برای شکست استارتآپهای هوش مصنوعی و چگونگی موفقیت
برآورد شده است که در اطراف 70 درصد استارت آپ ها شکست می خورند رشد کند یا سود قابل توجهی را برای سرمایه گذاران به ارمغان بیاورد و تنها بخش کوچکی به وضعیت تک شاخ دست یابد. MPost تیم ۱۲ دلیل اصلی شکست استارتآپهای هوش مصنوعی را بررسی میکند و مشکلات عملی را که با آن مواجه میشوند روشن میکند. ما روی مشکلات تمام شدن پول، کمبود تقاضا و یک مدل تجاری ناکارآمد تمرکز خواهیم کرد.
نکات طرفدار |
---|
1. در اینجا چند مورد آورده شده است ایده های کسب و کار و راه اندازی هوش مصنوعی که پتانسیل بسیار زیادی در سال 2023 دارند. |
2. 10 ابزار برتر هوش مصنوعی برای اینستاگرام انتظار میرود ویژگیهای پیشرفتهای مانند زمانبندی هوشمند، تولید خودکار محتوا، تجزیه و تحلیل مخاطب هدفمند و ردیابی عملکرد در زمان واقعی ارائه شود. |
3. اینها 10 شتاب دهنده برتر استارت آپ هوش مصنوعی موفقیت استثنایی در پرورش و پیشبرد شرکت های نوآور در خط مقدم فناوری هوش مصنوعی نشان داده اند. |
دلایل شکست راه اندازی هوش مصنوعی
- تمام شدن پول/ راهی برای جذب سرمایه گذاری جدید وجود ندارد (38%): منابع مالی ناکافی و ناتوانی در تامین سرمایه های جدید می تواند منجر به سقوط سرمایه گذاری شود. نوپا.
- تقاضای ناکافی برای محصول (35%): تقاضای ناکافی بازار برای محصول یا خدمات ارائه شده توسط استارت آپ می تواند مانع رشد و پایداری شود.
- ضرر برای رقبا (20%): رقابت شدید میتواند باعث شود استارتآپها سهم خود را از بازار از دست بدهند و برای ادامه حیات تلاش کنند.
- مدل کسبوکار ناکارآمد (19%): مدلهای کسبوکار ضعیف طراحی یا اجرا شده میتوانند دوام و سودآوری استارتآپها را تضعیف کنند.
- تغییرات منفی در قوانین (18%): تغییرات در مقررات یا چارچوب های قانونی میتواند تأثیر مخربی بر استارتآپها داشته باشد و عملکرد یا رعایت الزامات جدید را برای آنها دشوار کند.
- قیمت گذاری اشتباه (15%): استراتژی های قیمت گذاری نادرست می تواند منجر به حاشیه سود کم یا ناتوانی در گرفتن ارزش از بازار شود.
- تیم اشتباه (14%): فقدان یک تیم شایسته یا منسجم می تواند مانع پیشرفت و اثربخشی استارتاپ شود.
- زمان بندی بد (10%): ورود به بازار در زمان نامناسب می تواند منجر به از دست رفتن فرصت ها یا شرایط نامطلوب برای رشد شود.
- محصول بد (8%): توسعه محصولی که نیازهای مشتری را برآورده نمی کند یا فاقد تمایز است، می تواند مانع موفقیت یک استارتاپ شود.
- اختلافات در تیم / بین تیم و سرمایه گذاران (7%): درگیری ها یا اختلافات داخلی بین تیم استارتاپ و سرمایه گذاران می تواند عملکرد را مختل کند و مانع پیشرفت شود.
- Pivot ناموفق (6%): عدم توانایی در چرخش موفقیت آمیز مدل یا استراتژی کسب و کار در پاسخ به تغییرات بازار می تواند منجر به شکست شود.
- فرسودگی بنیانگذار (5%): خستگی و فرسودگی تجربه شده توسط بنیانگذاران می تواند بر عملکرد و پایداری استارتاپ تأثیر منفی بگذارد.
استراتژی های موفقیت در راه اندازی هوش مصنوعی
برای غلبه بر این چالش ها، استارت آپ ها باید استراتژی های زیر را در نظر بگیرند:
- نظارت بر نرخ سوختگی و باند: نظارت دقیق بر میزان سوختگی (خروج ماهیانه وجوه) و باند پرواز (تعداد ماه هایی که یک استارت آپ می تواند با نرخ سوخت فعلی کار کند) بسیار مهم است. حفظ باند فرودگاه سالم، حائلی را در برابر بحرانهای مالی تضمین میکند و زمان را برای رشد فراهم میکند.
- افزایش سرمایه به صورت استراتژیک: استارتآپها باید به دنبال تامین منابع مالی باشند نه تنها در مواقع ضروری، بلکه زمانی که آنها می توانند به سرمایه گذاران ثابت کنند که سرمایه آنها باعث رشد قابل توجهی خواهد شد و ارزش گذاری های بالاتری را در دورهای بعدی جذب خواهد کرد.
- روابط مستمر با سرمایه گذاران: حفظ ارتباط منظم با سرمایه گذاران، به اشتراک گذاری معیارها و به روز رسانی ها، می تواند روابط قوی تر را تقویت کند و چرخه های تامین مالی آینده را تسریع بخشد.
- انطباق با بازار: استارتآپها باید نسبت به تغییرات در محیط اقتصاد کلان هوشیار باشند و استراتژیهای خود را بر این اساس تطبیق دهند. انعطاف پذیری و چابکی کلیدی برای بقای رکود اقتصادی است.
استراتژی های موثر برای مدیریت مالی و جذب سرمایه در زمان های چالش برانگیز
تامین منابع مالی کافی و مدیریت موثر امور مالی برای بقا و رشد استارت آپ ها حیاتی است. با این حال، بسیاری از استارت آپ ها با چالش تمام شدن پول یا تلاش برای جذب سرمایه های جدید روبرو هستند. در این مقاله، معیارهای مالی کلیدی را که استارتآپها باید ردیابی کنند، مانند نرخ سوخت و باند فرودگاه، بررسی میکنیم و بینشهایی در مورد تغییر چشمانداز سرمایهگذاری ارائه میکنیم. استارت آپ ها با درک این مفاهیم و اجرای استراتژی های مالی صحیح می توانند شانس موفقیت خود را افزایش دهند.
ردیابی معیارهای مالی:
- Burn Rate: این متریک خروجی ماهانه وجوه از حساب بانکی استارت آپ شامل هزینه هایی مانند حقوق، کالا و فضای ذخیره سازی ابری را نشان می دهد. با کم کردن جریان نقدی ورودی (درآمد محصول، سرمایه گذاری ها، کمک های مالی) از کل جریان نقدی خروجی محاسبه می شود. به عنوان مثال، اگر جریان نقدی خروجی 10,000 دلار و جریان نقدی ورودی 6,000 دلار باشد، نرخ سوخت 4,000 دلار است. نظارت بر نرخ سوختگی به استارت آپ ها اجازه می دهد تا سلامت مالی خود را ارزیابی کرده و زمینه های بهینه سازی هزینه را شناسایی کنند.
- باند فرودگاه: باند فرودگاه اندازهگیری تعداد ماههایی است که یک استارتآپ میتواند فعالیتهای خود را با نرخ سوخت فعلی ادامه دهد. با تقسیم کل مبلغ موجود در حساب بانکی بر نرخ سوختگی مشخص می شود. به عنوان مثال، اگر یک استارتاپ 40,000 دلار در بانک داشته باشد و نرخ سوخت آن 4,000 دلار باشد، باند فرودگاه 10 ماه است. نوپا باید باند فرودگاهی را هدف قرار دهید که فراتر از بسته شدن دور سرمایه گذاری بعدی باشد، در حالت ایده آل حداقل یک سال و نیم. این یک بافر برای رشد فراهم می کند و به بنیانگذاران اجازه می دهد تا بر گسترش شرکت تمرکز کنند.
La سرمایه گذاری مخاطره آمیز بازار تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی است که می تواند بر توانایی استارت آپ ها برای افزایش سرمایه تأثیر بگذارد. در سال 2021، چشمانداز جهانی سرمایهگذاری استارتآپها افزایشی را تجربه کرد، با سرمایهگذاریهای رکوردشکنی بیش از 600 تریلیون دلار. دورهای بزرگ و ارزش گذاری های سرسام آور به دلیل هجوم پول ارزان به اقتصادهای توسعه یافته رایج شد.
با این حال، وضعیت در سال 2022 تغییر کرد. ارزش پول افزایش یافت، اقتصاد نشانه هایی از رکود را نشان داد و سرمایه داران سرمایه گذاری الزامات خود را برای استارت آپ ها تشدید کردند. افزایش سرمایه چالش برانگیزتر شد و باعث شد برخی از شرکت ها تعطیل شوند یا با شرایط نامطلوب بودجه بپذیرند.
استراتژی برای استارت آپ ها:
- جذب سرمایه فعال: استارت آپ ها به جای اینکه تا آخرین لحظه مشکلات مالی منتظر بمانند، باید زمانی که ارزش پیشنهادی قوی و پتانسیل رشد دارند، به دنبال جذب سرمایه باشند. زمانبندی بسیار مهم است و استارتآپها باید به سرمایهگذاران نشان دهند که چگونه سرمایهشان باعث رشد میشود و ارزشگذاریهای بالاتر را در آینده ممکن میسازد. دورهای تامین مالی.
- حفظ روابط با سرمایه گذاران: ایجاد و حفظ روابط با سرمایه گذاران ضروری است. به روز رسانی منظم آنها با معیارهای کلیدی، نقاط عطف، و پیشرفت می تواند آنها را درگیر نگه دارد و در صورت نیاز چرخه جمع آوری سرمایه را کوتاه کند.
- بهینه سازی جریان نقدی: استارتاپ ها باید به طور مستمر هزینه های خود را ارزیابی کنند و به دنبال فرصت های بهینه سازی هزینه باشند. با مدیریت کارآمد جریان نقدی، استارتآپها میتوانند باند خود را گسترش دهند و انعطافپذیری خود را در برابر نوسانات اقتصادی افزایش دهند.
- منابع مالی را متنوع کنید: تکیه بر یک منبع مالی می تواند مخاطره آمیز باشد. استارتآپها باید راههای متعددی مانند سرمایهگذاران فرشته، شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر، کمکهای مالی و مشارکتهای استراتژیک را بررسی کنند تا منابع مالی خود را متنوع کنند و وابستگی به یک سرمایهگذار یا دور تأمین مالی را کاهش دهند.
از تقاضای ناکافی، زمان بندی و چالش های متناسب با بازار اجتناب کنید
سفرهای استارتاپی اغلب با موانع و چالش هایی مشخص می شوند که می توانند مسیر موفقیت آنها را مختل کنند. در این مقاله، سه دلیل اصلی شکست استارتآپها را بررسی میکنیم: تقاضای ناکافی برای محصول، زمانبندی نامناسب، و تلاش برای یافتن مناسب بازار محصول. استارت آپ ها با درک این عوامل و اجرای استراتژی های موثر می توانند شانس خود را برای غلبه بر این موانع و دستیابی به موفقیت بلندمدت افزایش دهند.
تقاضای ناکافی برای محصول:
یکی از دلایل اصلی تزلزل استارت آپ ها به دلیل کمبود تقاضا برای محصول خود یا راه حل ناکارآمد برای یک مشکل موجود است. برای کاهش این خطر، استارتآپها باید قبل از گسترش فعالیتهای خود، روی یافتن مناسب بازار محصول خود تمرکز کنند. این مستلزم اعتبار بخشیدن به ایده و اطمینان از وجود نیاز واقعی و تمایل به پرداخت برای محصول یا خدمات است.
سفر به سمت مناسب بازار محصول معمولاً شامل چندین مرحله است:
- تحقیقات بازار: با مطالعه بازار و شناسایی فرصت های بالقوه شروع کنید.
- توسعه نمونه اولیه: یک نمونه اولیه برای آزمایش و اصلاح مفهوم ایجاد کنید.
- حداقل محصول قابل دوام (MVP): یک MVP ایجاد کنید و بر اساس بازخورد کاربر تکرار کنید.
- راه اندازی محصول: معرفی محصول به بازار و جذب کاربران اولیه.
- بازخورد و تکرار: به طور مستمر از کاربران بازخورد جمع آوری کنید و استراتژی را بر اساس آن تنظیم کنید.
زمان بندی و ظرفیت بازار:
زمان بندی نقش مهمی در موفقیت یک استارت آپ دارد. راه اندازی یک محصول در بازار در حال رشد و اشباع نشده می تواند یک استارتاپ را به جایگاهی پیشرو در جایگاه خود سوق دهد. برعکس، ورود به بازار در زمان نامناسب می تواند منجر به مشکلاتی شود و مانع رشد شود. بنابراین، استارتآپها باید هدفشان شناسایی بازارهای نوظهور با پتانسیل رشد قابل توجه یا ایجاد بازاری باشد که در آن پیشنیازهای تقاضا وجود داشته باشد.
علاوه بر این، در نظر گرفتن ظرفیت بازار بسیار مهم است. استارت آپ ها باید اطمینان حاصل کنند که اندازه بازار برای تطبیق با محصول و مدل کسب و کار آنها کافی است. مقیاس پذیری در مناطق با قدرت خرید پایین یا فعالیت تجاری ضعیف ممکن است چالش هایی را ایجاد کند که تمرکز بر مناطق همسایه یا حتی گسترش جهانی را ضروری می کند.
ارزش پالایش و بازخورد:
در حالی که ایده یک استارتاپ لزوماً نباید منحصر به فرد باشد، باید نیاز واقعی بازار را برطرف کند. پالایش ایدههای موفق رقبا یا بازیگران خارجی میتواند روند یافتن مناسب بازار محصول را تسریع بخشد، زیرا در حال حاضر تقاضای بازار تایید شده است. این رویکرد به استارتآپها اجازه میدهد تا از پویایی بازار موجود استفاده کنند و بر ارائه راهحل بهبودیافته تمرکز کنند.
کسب بازخورد از کاربران در هر مرحله از توسعه استارتاپ حیاتی است. استارت آپ ها از طریق شیوه های توسعه مشتری مانند پرسشنامه، مصاحبه، گروه های متمرکز و آزمایش در زمان واقعی می توانند بینش های ارزشمندی را جمع آوری کنند. درگیر کردن کاربران «درست»، کسانی که با مخاطبان هدف همسو هستند، برای به دست آوردن مفیدترین بازخورد بسیار مهم است. با ترکیب بازخورد کاربران، استارتآپها میتوانند محصول خود را اصلاح کنند و بهتر با نیازهای مشتری هماهنگ شوند.
مدل های مختلف کسب و کار و نقش آنها در دستیابی به درآمد پایدار
یک عنصر حیاتی برای موفقیت استارت آپ در ایجاد یک مدل کسب و کار کارآمد و قابل دوام نهفته است. هدف این مقاله بررسی اهمیت یک مدل کسبوکار قوی و روشن کردن مدلهای مختلفی است که معمولاً توسط استارتآپها اتخاذ میشوند. با درک پیچیدگی های مدل های مختلف کسب و کار و مزایای بالقوه آنها، استارت آپ ها می توانند تصمیمات آگاهانه ای برای به حداکثر رساندن درآمد و موفقیت کلی بگیرند.
اهمیت چاهDefiمدل کسب و کار ند:
یک مدل کسب و کار شامل استراتژی است که از طریق آن یک استارتاپ درآمد ایجاد می کند. برخلاف دستیابی به تناسب بازار محصول، یافتن مدل کسبوکار مناسب اغلب سادهتر است، زیرا کاربران عموماً مایلند برای یک محصول یا خدمات ارزشمند پول بپردازند. یک چاهdefiمدل کسبوکار ned تضمین میکند که یک استارتآپ میتواند به طور موثر از پیشنهادات خود درآمد کسب کند و رشد و سودآوری پایدار را تقویت کند.
هم افزایی و سازگاری:
شایان ذکر است که استارتآپها اغلب چندین مدل کسبوکار را برای تنوع بخشیدن به جریانهای درآمدی و سازگاری با تقاضاهای بازار ترکیب میکنند. برای مثال، رسانهها ممکن است مدلهای تبلیغات و اشتراک را ادغام کنند و از درآمد حاصل از تبلیغات و اشتراک پولی اطمینان حاصل کنند. بازارها ممکن است از تراکنش ها درآمدزایی کند و در عین حال خدمات اضافی را برای ایجاد درآمد ارائه دهد. علاوه بر این، کسبوکارهای سازمانی در سالهای اخیر با سرمایهگذاری بر روی مدل SaaS سودآورتر تغییر کردهاند. تقاضای رو به رشد برای راه حل های مبتنی بر ابر
معیارهای کلیدی کسب و کار برای موفقیت راه اندازی هوش مصنوعی چیست؟
ردیابی معیارهای مناسب کسب و کار ضروری است موفقیت راه اندازی، زیرا به کارآفرینان اجازه می دهد عملکرد را نظارت کنند، ناکارآمدی ها را شناسایی کنند و تصمیمات مبتنی بر داده اتخاذ کنند. در این مقاله، معیارهای کلیدی برای مدلهای مختلف کسبوکار را بررسی میکنیم و شاخصهایی را که سرمایهگذاران به آن توجه زیادی دارند، برجسته میکنیم. با درک و اندازهگیری این معیارها، استارتآپها میتوانند عملیات خود را بهینه کنند و رشد پایدار را هدایت کنند.
مدل SaaS: تمرکز بر درآمد و نگهداری مکرر. برای کسب و کارهای نرم افزار به عنوان سرویس (SaaS)، معیارهای خاص اهمیت زیادی دارند:
- درآمد مکرر ماهانه (MRR) و درآمد دوره ای سالانه (ARR):
این معیارها درآمد منظم ماهانه و سالانه تولید شده از طریق قیمت گذاری مبتنی بر اشتراک را نشان می دهد. MRR و ARR بینشی در مورد ثبات درآمد و پتانسیل رشد یک راه اندازی SaaS ارائه می دهند. - حفظ درآمد خالص:
حفظ درآمد خالص توانایی یک کسب و کار SaaS برای حفظ مشتریان و به حداکثر رساندن درآمد از مشتریان فعلی را اندازه گیری می کند. دستیابی به نرخ نگهداری بالای 100 درصد نشان می دهد که مشتریان نه تنها در شرکت می مانند، بلکه از طریق افزایش قیمت یا خرید خدمات تکمیلی به درآمد اضافی نیز کمک می کنند.
بازارها و خدمات تراکنش: ارزیابی حجم تراکنش و حفظ کاربر. برای استارتآپهایی که در حوزه بازارها و خدمات معاملاتی فعالیت میکنند، معیارهای خاصی مورد توجه قرار میگیرند:
- ارزش ناخالص تراکنش (GMV):
GMV ارزش کل معاملات پردازش شده از طریق بازار یا خدمات معاملاتی را کمیت می کند. درآمدزایی، در این مدلها، بر کمیسیون بهدستآمده از GMV متکی است. نظارت بر GMV برای درک پتانسیل درآمد و بهینه سازی عملکرد پلت فرم بسیار مهم است. - حفظ کاربر:
حفظ کاربران برای بازارها و خدمات معاملاتی حیاتی است. خریدهای مکرر و تعامل پایدار کاربر برای افزایش درآمد ضروری است. اندازه گیری حفظ کاربر بینش هایی در مورد رضایت مشتری و اثربخشی پلت فرم در تسهیل تراکنش ها ارائه می دهد.
تجارت الکترونیک: تجزیه و تحلیل حاشیه ها و کارایی هزینه. استارتآپهای تجارت الکترونیک با چالشهای متمایزی روبرو هستند و موفقیت آنها اغلب با مدیریت موثر هزینه و بهینهسازی حاشیه مرتبط است:
- حاشیه سود ناخالص:
حاشیه سود ناخالص نشان دهنده تفاوت بین حجم فروش و بهای تمام شده کالای فروخته شده است. در تجارت الکترونیک، جایی که رقابت شدید است و محصولات ممکن است منحصر به فرد نباشند، حاشیه ها نسبتاً کم است. استارتآپهای این بخش بر کاهش هزینهها تمرکز دارند حفظ سودآوری و قیمت رقابتی - استراتژی های بهینه سازی هزینه:
کسبوکارهای تجارت الکترونیک از استراتژیهای مختلفی برای افزایش سودآوری استفاده میکنند، از جمله راهاندازی تولید خود (مستقل یا از طریق شراکتهای سفید)، گسترش مجموعه محصولات برای افزایش میانگین ارزش سفارش، سادهسازی لجستیک برای کاهش هزینههای تحویل، و استفاده از مدلهای اشتراک پولی.
جمعش کن
ساخت موفق راه اندازی هوش مصنوعی یک تلاش چالش برانگیز است درک دلایل شکست استارت آپ ها و اجرای استراتژی ها برای کاهش خطرات می تواند شانس موفقیت را تا حد زیادی افزایش دهد. با پرداختن به موضوعاتی مانند مدیریت مالی، تقاضای بازار و کارایی مدل کسب و کار، استارتاپهای هوش مصنوعی میتوانند خود را برای رشد و سودآوری در یک چشمانداز رقابتی فزاینده قرار دهند.
پرسش های متداول
استارت آپ های هوش مصنوعی می توانند مدل کسب و کار خود را با ارزیابی مستمر و تنظیم استراتژی های خود بر اساس بازخورد بازار بهینه کنند. این شامل درک مخاطبان هدف، اصلاح ارزش پیشنهادی، اجرای اقدامات بهینهسازی هزینه و استفاده از فرصتها برای رشد درآمد است.
معیارهای کلیدی برای کسب و کارهای SaaS عبارتند از: درآمد دوره ای ماهانه (MRR)، درآمد دوره ای سالانه (ARR) و هزینه جذب مشتری (CAC). این معیارها به سنجش ثبات درآمد، پتانسیل رشد و مقرون به صرفه بودن جذب مشتریان برای استارت آپ های AI SaaS کمک می کند.
کلید مانیتورینگ معیارهای کسب و کار به استارتاپ های هوش مصنوعی اجازه می دهد تا عملکرد خود را ارزیابی کنند، زمینه های بهبود را شناسایی کنید و تصمیمات آگاهانه بگیرید. این اطلاعات بینش ارزشمندی در مورد سلامت مالی، جذب مشتری، تولید درآمد و اثربخشی کلی عملیات استارت آپ ارائه می دهد.
زمان بد به راه اندازی یک محصول یا ورود به بازار در زمانی که شرایط نامساعد یا مساعد برای موفقیت نیست اشاره دارد. دلیلی برای شکست است زیرا استارتاپ ها ممکن است با چالش هایی مانند کمبود تقاضا، رقابت شدید یا رکود اقتصادی مواجه شوند که می تواند مانع رشد و ماندگاری آنها شود.
Product Market Fit به همسویی بین محصول یا راه حل یک استارت آپ هوش مصنوعی و نیازها و خواسته های بازار هدف اشاره دارد. این برای استارتاپهای هوش مصنوعی مهم است زیرا بدون آن، ممکن است برای جذب مشتری، درآمدزایی و دستیابی به رشد پایدار تلاش کنند.
درباره هوش مصنوعی بیشتر بخوانید:
سلب مسئولیت
در خط با دستورالعمل های پروژه اعتماد، لطفاً توجه داشته باشید که اطلاعات ارائه شده در این صفحه به عنوان مشاوره حقوقی، مالیاتی، سرمایه گذاری، مالی یا هر شکل دیگری در نظر گرفته نشده است و نباید تفسیر شود. مهم است که فقط در موردی سرمایه گذاری کنید که توانایی از دست دادن آن را دارید و در صورت شک و تردید به دنبال مشاوره مالی مستقل باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر، پیشنهاد می کنیم به شرایط و ضوابط و همچنین صفحات راهنمایی و پشتیبانی ارائه شده توسط صادرکننده یا تبلیغ کننده مراجعه کنید. MetaversePost متعهد به گزارش دقیق و بی طرفانه است، اما شرایط بازار بدون اطلاع قبلی ممکن است تغییر کند.
درباره نویسنده
Damir رهبر تیم، مدیر محصول و سردبیر در است Metaverse Post، موضوعاتی مانند AI/ML، AGI، LLMs، Metaverse و Web3- زمینه های مرتبط مقالات او هر ماه مخاطبان زیادی از بیش از یک میلیون کاربر را جذب می کند. به نظر می رسد او یک متخصص با 10 سال تجربه در سئو و بازاریابی دیجیتال است. دمیر در Mashable, Wired, ذکر شده است. Cointelegraph، نیویورکر، Inside.com، Entrepreneur، BeInCrypto، و انتشارات دیگر. او بین امارات متحده عربی، ترکیه، روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع به عنوان یک عشایر دیجیتال سفر می کند. دمیر مدرک لیسانس خود را در فیزیک گرفت که به اعتقاد او مهارت های تفکر انتقادی لازم برای موفقیت در چشم انداز دائماً در حال تغییر اینترنت را به او داده است.
مقالات بیشترDamir رهبر تیم، مدیر محصول و سردبیر در است Metaverse Post، موضوعاتی مانند AI/ML، AGI، LLMs، Metaverse و Web3- زمینه های مرتبط مقالات او هر ماه مخاطبان زیادی از بیش از یک میلیون کاربر را جذب می کند. به نظر می رسد او یک متخصص با 10 سال تجربه در سئو و بازاریابی دیجیتال است. دمیر در Mashable, Wired, ذکر شده است. Cointelegraph، نیویورکر، Inside.com، Entrepreneur، BeInCrypto، و انتشارات دیگر. او بین امارات متحده عربی، ترکیه، روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع به عنوان یک عشایر دیجیتال سفر می کند. دمیر مدرک لیسانس خود را در فیزیک گرفت که به اعتقاد او مهارت های تفکر انتقادی لازم برای موفقیت در چشم انداز دائماً در حال تغییر اینترنت را به او داده است.